یارو چند هفته بوده هر روز پشت سر هم می رفته از داروخونه قرص سوسک کش می خریده.یه روز دکتره ازش می پرسه تو چرا اینقدر قرص سوسک کش می خری؟
میگه: آخه من هرچی اینا رو پرت می کنم نمیخوره به سوسکها!
یارو زنگ میزنه فرودگاه و میگه: ببخشید از اینجا تا تهران چقدر راهه؟
کارمنده میگه: یه لحظه...
میگه: خب خیلی ممنون! و قطع می کنه!!
به یارو میگن دستشویی چند بخشه؟
میگه خب معلومه! دو بخش! مردونه و زنونه!!
روزی یک تیمسار سوار تاکسی شد. راننده ی تاکسی از او پرسید: آقا شما سرهنگ هستید؟
تیمسار تواضع به خرج داد و گفت : بله!
راننده تاکسی گفت : پسر مرض داری لباس تیمسارها رو می پوشی؟
دیوانه ی اولی : قصد کردم همه ی جواهرات و الماس های روی زمین را بخرم!
دیوانه ی دومی: قصد بیجایی کردی ، من اصلا قصد فروش آن ها را ندارم!
یه دکتره زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه : آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی مختصص گوش و حلق و بینی، مطب: خیابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 از ساعت ... !
مادر: علی بیا اسفناج بخور آهن دارد.
علی: آخر مادر جان الان آب خوردم می ترسم زنگ بزنم!
یکی می ره ثبت احوال می گه یه شناسنامه واسه بچه ام می خوام. می گن اسمش چیه؟ می گه "شورلت". می گن این که اسم ماشینه! یه اسمی بذار که به نام پدر و مادر بیاد. می گه خوب به اسم ما میاد دیگه... من "بیوک" آقا هستم، همسرم هم "خاور" خانم!
معلم : ماه هاي خارجي را نام ببريد
شاگرد: فروردين ، ارديبهشت ، ....و
معلم : اينها كه فارسي اند
شاگرد : خوب ترجمه اشان كردم.
یه بار شیطون گولم زد، رفتم از جیب بابام 25 تومن (25 تا یه تومنی) ورداشتم
رفتم پفک اینا خریدم، عصرش عذاب وجدان گرفتم، رفتم از کیف مامانم 50 تومن ورداشتم گذاشتم تو جیب بابام.
گردآوری: مجله اینترنتی قاصدک
منبع:جام نیوز